خلاصه داستان:
بعد از اینکه «بابی» و بهترین دوستش «کوین» دزدیده شده و به یک خانه در وسط ناکجاآباد برده میشوند، «بابی» موفق به فرار میشود. اما کمی بعد که تصمیم به استراحت میگیرد، فریادهای «کوین» برای کمک را میشنود و درمیابد که نمیتواند دوست خود را رها کند…
نظرات کاربران