خلاصه داستان:
کودک دوازده ساله ای در روز کریسمس یک تکه ذغال سنگ هدیه گرفته و به همین علت تصمیم میگیرد بابا نوئلی را به قتل برساند که کسبوکارش راکدتر از همیشه است و اعتیادش به الکل وخیمتر. اما چه مست چه هوشیار ، بابا نوئل آماده است تا در مقابل هر خشونتی بایستد و به قاتل احتمالیاش با بازی یادآور شود که او اولین کسی نیست که قصد جانش را کرده و….
نظرات کاربران